فرازهايي از عرفان مولانا:
پوشيده بودن سرّ و معاني افكار مولانا و بيان آنها در قالب
داستان و تمثيل صرفاً به خاطر آن است كه مولانا نسبت به
معاني
ترسم ار خامش كنم آن آفتاب
از سوي ديگر بدراند حجاب
حرف گفتن بستن آن روزن است
عين اظهار سخن پوشيدن است
بلبلانه نعره زن در روي گل
تا كني مشغولشان از بوي گل
تا به قل مشغول گردد گوششان
سوي روي گل نپرّد هوششان
*****
آنچه از زشتي در ديگران مي بينيم ،آن عكس زشتي خود ماست .
عكس خود در صورت من ديده اي
در قتال خويش بر جوشيد ه اي
همچو ان شيري كه در چَه شد فرو
عكس خود را خصم خود پنداشت او
*****
شرط اينكه انسان حقيقت چيزي را دريافت كند اين
است كه با آن يكي شود.
پس قيامت شو، قيامت را ببين
ديدن هر چيز را شرط است اين
تا نگردي او نداني اش تمام
خواه آن انوار باشد يا ظلام
عقل گردي عقل را داني كمال
عشق گردي عشق را بيني ذُبال
*****
نظرات شما عزیزان: