حکایت مجادله حکیم و امیر
حکیمی در یونان با امیری مجادله کرد امیر گفت: تو از من
نمی ترسی ؟
را جویا شد حکیم گفت:
طمع هستی در حالیکه من سالهاست
کرده ام.
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : یک شنبه 21 فروردين 1390
| 20:51 | نویسنده : خداداد |
حکایت مجادله حکیم و امیر
حکیمی در یونان با امیری مجادله کرد امیر گفت: تو از من
نمی ترسی ؟
را جویا شد حکیم گفت:
طمع هستی در حالیکه من سالهاست
کرده ام.
نظرات شما عزیزان:
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
شعر و عرفان
و آدرس
110.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.