حکایت بهلول و مردگان قبرستان
بهلول با چوبدستی بر سر هر گوری می زد تا آن چوبها
در اثر زدن می شکستند .شخصی به بهلول گفت چرا این
گورها را با چوب می زنی ؟ بهلول در جواب گفت:
چنین گفت او که این قومی که رفتند
دروغ بی عدد گفتند و رفتند
این کسانی که مردند دروغگویانی بیش نیستند
گه این گفتی سرای و منظر من
گه ان گفتی که اسباب و زر من
خدا گفت این همه دعوی روا نیست
که میراث من است ،آن شما نیست
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : شنبه 20 فروردين 1390
| 15:27 | نویسنده : خداداد |