خلوت بایزید

شعر و عرفان

خلوت بایزید

خداداد
شعر و عرفان

خلوت بایزید

 

خلوت بایزید بسطامی

 بایزید بسطامی، یک شب در خلوت خانه ی مکاشفات، کمند

شوق بر کنگره ی کبریایي در انداخت و آتش عشق را در

نهاد خود بر افروخت و زبان را در عجز و درماندگی بگشاد و

گفت : بار خدایا تا کی در آتش هجران تو سوزم؟کی مرا

شربت وصال دهی؟به سرّش نداآمد که بایزید، هنوز تویی

باتو همراه است. اگر خواهی که به ما رسی، خود را بر در

بگذار و در آی.




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 19 فروردين 1390 | 10:14 | نویسنده : خداداد |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.