فرازهایی از عرفان مولانا:
دو طرفه بودن عشق و محبت
هیچ عاشق خود نباشد وصل جو
که نه معشوقش بود جویای او
مولانا معتقد است جذبه وکشش دو طرفه است وکسی که در
دل خود محبت الهی
میکند خداوند نیز نظر محبت به وی دارد .
مهر و محبّت هزاران رشتۀ نامرئی ایجاد میکند و در زمان
آفرینش انسان که
سرشت، این رشته های محبّت بین انسان با
خود ایجاد شد.آری هیچ عاشقی بدنبال معشوق خود سالها و
سالها عمر
محبت و کششی به سوی عاشق داشته
نزد خداوند اجر و قرب داشته باشد،بستگی به این دارد
که ارزش خداوند در پیش انسان چقدر است.
چون در این دل برقِ مهر دوست جست
اندر آن دل دوستی می دان که هست
هیچ عاشق خود نباشد وصل جو
که نه معشوقش بود جویای او
در دل تو مهر حق چون گشته نو
هست حق را بی گمان مهری به تو
اصولا در عشق حقیقی عشق از ناحیه معشوق شروع می شود و
خداست که مهر خود
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
گریه عاشق دیوانه به جایی نرسد
بعد این مهر و محبت تا آنجا پیش می رود که عاشق ، عاشق
معشوق می شود
تشنگان گر آب جویند در جهان
آب هم جوید به عالم، تشنگان
تشنه می نالد که کو آب گوار؟
آب هم نالد که کو آن آب خوار ؟
نظرات شما عزیزان: